شهادت حضرت علی علیه السلام
کیسههای نان و خرما خواب راحت میکنند دستهای پـیـنـه دارش استـراحت میکنند نخل ها از غربت و بغض گلو راحت شدند ناکـثـان هم از عدالت های او راحت شدند ای خوارج، بهترین فرصت برای دشمنی ست شمع بیت المال را روشن کنید، او رفتنی ست درد را بـا گــریـههـای بـی صـدا آزار داد با لـبـاس نـخ نـمـایـش، کـوفـه را آزار داد عدل و ایمانش اگر بر خصم مشگل ساز بود! روی مسکـیـنها درِ دارالـخـلافـه باز بود دشمنـانـش در لـبـاسِ دوست بسیارند و او بـنـدگـان کـیـسههـای سـرخ دیـنـارنـد و او ساده گی سفره اش خاری به چشم شهر بود مرتضی با زرق و برق زندگی شان قهر بود نیمه شب ها کوچه ها را عطرآگـین میکند درعوض، درحقِ او هر خانه نفرین میکند حرص اهل مکر، از بنده نوازیِ علی ست داستـان بچه هاشان بی نـمـازی عـلـی ست گــام در راهِ فــلانـی و فــلان بـرداشـتــنـد از اذان ها نام او را مغـرضان بـرداشتـنـد جرم سنگینی ست، بر لب خنده را برجسته کرد چـاه ها دیدند مـولا خـستگی را خسته کرد جُرم سنگینی ست، تـیغ ذوالـفـقاری داشتن زخـم ها از بدر و خـیـبـر یادگـاری داشتن؟ جُرم سنگینی ست، از غم کوله باری داشتن مثل پـیـغـمـبـر عـبـایِ وصله داری داشتن جُرم سنگینی ست، بر تقدیر حق راضی شدن با یـتـیـمـان روزهـای گرم هـمبـازی شدن جُرم سنگینی ست، جای زر، مقدر خواستن در دو دنـیـا خـیـر خواهـیِ برادر خواستن جُرم سنگینی ست، در دل عشق زهرا داشتن سـال ها در سیـنـه داغ کهـنـه ای را داشتن هیچ طوفـانـی حـریف عـزم سُکـانش نبود تـیـغ تـیـز ابـن مـلـجـم قـاتـل جـانـش نـبود پشت در، آیینه اش را سنگ غافـلگیر کرد زخـم بـازویـی، امیـرالمومنین را پیـر کرد مرگ سی سال است بر او، خنجر از رو میکشد هر چه مولا میکشد، از درد پهلـو میکشد |